کورس اکابر، درس دوازدهم

کورس اکابر، درس دوازدهم

www.esteqlaal.net

کورس اکابر


“استاد سخن”: محمد آصف فقیری
شاگرد غبی: خودم

هی میدان و طی میدان و خارمغیلان، میرسیم به مقالۀ دوازدهم و درس دوازدهم و از حضور “استاد سخن” با انکسارِ تمام معذرت می خواهم که با سرعت“استادمعظم” که مرحبا تیزتر از سرعت نور است، رسیده نمی توانم و “کارخانگی” های این شاگرد غبی سخت عقب افتاده است.

اینک “کارخانگی” های قبلی را در جای خود شان گذاشته میروم به “کارخانگی” جدید “استاد سخن”. ام باتمام غبن و تنبلی و مکتب گریزی و….؛ آخرین تلاش های خود را به خرج خواهم داد تا “دروس” عقب افتاده را دنبال گرفته و به“کارخانگی” های عقب افتادۀ خود هم دیر یا زود برسم.

اینهم درس جدید، کارخانگی جدید و تلاش جدید جهت فراگرفتن دروس روزمره و اجرای“کارخانگی” جدید محمدآصف فقیری 
 ۲۰۲۴/۰۱/۰۳

شرح مطلب: قبل از شرح مطلب، لازم بود نخست یک تعریف مشخص و قابل فهم و صاف و ساده از “فرهنگ” و “سیاست” صورت میگرفت و بعد به “حقوق فرهنگی” و “حقوق سیاسی” پرداخته می شد و بعد از آن به “شرح مطلب” و “مرز گذاری” بین هردو پرداخته می شد، که نشده است.

“استاد سخن” با درد و دریغ که شش پله را در یک مرتبه بالا میروند، اگر این شاگرد غبی، تقلید استاد کنم؛ نه تنها موفق به چنین کاری نشده، بلکه حتی امتحان آن نیز دست و پایم را خواهد شکست.

البته از روی رواداری، هیچ شاگردی را، ولو لایق و نابغه، یا نالایق و کودن و یا هم مانند این کمترین، غبی و تنبل را توصیه نمی کنم که پلِ پای “استاد معظم” را تعقیب کند.

حقوق بین المللی فرهنگی مجموعه روابط فرهنگی را در شناسایی تنوع فرهنگی در جوامع انسانی امروز مطالعه می کند که حقوق فرهنگی با حقوق اقلیت ها و قدرت رابطه تنگاتنگ دارد.( در یک و نیم سطرِ فوق، “استاد معظم”، چهار بار “فرهنگی” را تکرار آورده اند، در حالیکه هیچ تعریف مشخصی از خود اصطلاح یا لغت”فرهنگ”، ارائه نکرده اند.)  البته حقوق سیاسی یا حقوق عمومی قوه های نظارتی را مشخص کرده و در صورت نقض حق ٬ به موسس کنند گان(تأسیس کننده) که حاکمیت اند بطور مستقیم و یا نمایندگان صلاحیت عزل مجری یا تعدیل قوانین را می دهد.(جملۀ فوق از نگاه دستور زبان دری، کفر مطلق است و هیچ معنی و مفهومی هم ندارد.) زیرا قدرت موضوع حاکمیت ملی است که از مردم برای خدمت مردم مشروعیت قدرت گفته می شود. که زبان٬ باور٬ سمت … گونه های حقوق فرهنگی است که دولت برای رعایت آن در سازمان و یا وزارت فرهنگ می پردازد. (این جمله هم خلاف تمام قوانین جمله بندی شناخته شده و پذیرفته شده است و در نتیجه بسیار هم بی معنی.)

قرار معلوم در اثر کارخانگی های متواتر و پیهم و بلاوقفۀ “استاد سخن”، اغلاط املائی و انشائی این شاگرد غبی و مکتب گریز، نظر به دروس گذشته، اندکی فروکش نموده است، اما از آنجائیکه “استاد”ما، به “استادی”  و “تخصص” خود در کشور تاجکستان نائل آمده اند، گرامر و دستور زبان و طرز جمله بندی این شاگرد غبی، سخت صدمه دیده است و گویا این راهی که من و “استاد” روانیم، نه به “ترکستان”، بلکه به تاجکستان می انجامد و در نتیجه من از ادبیات تاجکی بوی نبرده و آهسته آهسته همان ادبیات نیم خام و نیم پختۀ من هم به یک شولۀ “غتمغتول” تغییر ماهیت داده و “استادسخن” هم از ادبیات زیبای دری، روز تا روز فاصله گرفته و فرسخ ها دور می گردند.

بازهم دیده شود که سلسلۀ این دروس متواتر و بلاوقفه به کجا خواهد انجامید.

به گفتۀ سعدی شیرازی:

نگار من که مکتب نرفت و خط ننوشت
به غـمزه مسئله‌ آمـوز صـد مـدرس شد

و “استادِ سخنِ” ما را که مکتب رفته است و خط هم نوشته است، هیچ ضرورتی برای غمزه نمودن نبوده و نیست، ایشان با آن فهم بلندی که دارند و در مکتب تاجکستان خط نوشته است و “خوب” هم نوشته است، از صدر تا ذیل نوشته های پُربارِ شان، خود همه “معنی” و “مفهوم” و “حلِ صد مشکل” اند.  

سوال اینجاست: چرا در افغانستان گونه های فرهنگ موسس (مؤسس) دولت های غیر مشروع و یا صوری جمهوری می شود؟ و یا اینکه بگوییم: (بگوئیم:) مجموعه اعضاء (اعضای) شورای علماء٬ که طالبان مدعی مشروعیت از آن شورا هستند٬ آیا اعضاء (اعضای) آن توسط مردم انتخاب شده؟ و یا این شورا در امر نظارت اکنون فعال است؟(؟!) صلاحیت عزل مجریان قدرت در صورت رعایت نشدن حقوق مردم و یا فوت مجریان و نحوه جایگزینی در کدام قانون پیش بینی شده است؟ صلاحیت های فرد اول یا اولوا الامر( اولی الامر) که توسط ابن خلدون٬ امام محمد غزالی و دیگر جامعه شناسان سیاسی اسلامی تتبین(؟!- منِ کم سواد در هیچ فرهنگ و هیچ قاموس و هیچ لغت نامه، معنی تتبین را نتوانستم یافته. شاید در لغت نامه های تاجکی باشد که ما را بدان دسترسی نیست) شده در کدام قانون و توسط کدام نمایندگان مردم افغانستان تصویب گردیده است؟ چرا هنوز هم افکار عمومی ثبات سیاسی را حکومت قانون نمی دانند؟ سرپرستی دولت و مشروعیت دولت را٬ چرا مرز ذهنی منطقی نداده ایم(؟!) هنوز؟ آیا بسیاری از مشکلات سیاسی کشور ما ذهنی فکری نیست؟(؟!) که بیدون (بدون) شک جهل یا همانا تعصب مسبب اشراف استخباراتی های (استخباراتی – های اضافی و بی مورد و غلط است) منطقه و فرامنطقه می گردد (؟!). که گونه های فرهنگی چون زبان و باور وسیله های است تا افکار عمومی یا مردم را٬ در تجزیه ماهوی قرار دهد٬ (؟!) زیرا اتحاد مردم قدرتی است که موسس کننده (؟!) دولت مردمی می شود٬ یاد آوری کنم از زمان خلفای راشدین تا دوره (دورۀ) عثمانی ها٬ نحوه (نحوۀ) زمامداری مسلمین در تنوع مکانی و زمانی بوده٬ که در حقیقت نوآوری در عقاید و عبادات در اسلام جایز نیست (؟!) و مدرنیته و یا با عصر کنونی هماهنگ شدن یا سیاست های مروج که در تضاد باورهای حاکم مردم افغانستان نباشد در واقع تجلی قرآن مفسر زمان که معجزه است می شود. بطور مثال انترنت٬ ترانسپورت های زمینی و هوایی٬ بانک داری مدرن و غیره پدیده ها که دست آورد های عصر کنونی می باشد جز خدمات محسوب میگردد که بخش دولت داری یا اعمال تصدی دولت گفته می شود٬ که بیدون (بدون) متخصص آن٬ امکان پذیر نیست- البته مدیریت منابع داخلی دولتی کشور ربط با سیاست خارجی کشور میگیرد که خط مش سیاسی کشور هم در اصل معین در میثاق ملی تعریف می شود

. مصاحبه (مصاحبۀ) بنده را(را، کاملاً اضافی و غلط است) در شبکه نور هم ربط به موضوع می گیرد:

ربط به موضوع بگیرد، مگر ارتباط به ما کم سوادان نمی گیرد و قبل بر آن باید معمی نویسندگی “استادِ سخن” را باید حل کرد تا مگر از گفتار تلویزیونی شان هم بشود سود برد، ورنه به منزلۀ “پیش از مردن، کفن پاره کردن” خواهد بود. این شاگرد غبی در همین دروس و “کارخانگی” های پی در پی و بلاوقفه درمانده ام، فرصت تلویزیون دیدن و به گفتار“گهربارِ” آن “استادِ سخن” گوش فرا دادن و از آن چیزی فراگرفتن، در حقیقت برای من “آب در هاوان کوبیدن” تواند بود و الا غیر.

تنبلی و غبن و مکتب گریزی هم حد و حدودی دارد، اما از آن من حد و حدود را دیریست درنوردیده است.“کار های خانگی” من هم روی هم انبار گریده اند و اگر چنین پیش بروم و تلویزیون هم تماشا کنم و گوش به سخنان“گهربارِ” آن “استادِ سخن” هم فرا دهم، پس بدون هیچ شک و شبهه در همین صنف چهارم ابتدائی یک سالِ آزگار دیگر باید جُل و پوستک انداخته و در پهلوی فراگیری زبان زیبای دری خودِما، باید یک کورس اکابر جداگانه جهت فراگیری زبان و ادبیات تاجکی را نیز تعقیب نمایم.

هموطنان محترمی که دروس“کورس اکابر” را تعقیب نموده اند و سلسلۀ این دروس را به ترتیب دنبال نتوانسته اند، لینک های دروس اول تا یازدهم را در زیر خدت شان تقدیم میدارم. کم ما و کرم شما و نظرِ خطاپوش “استاد” که از تنبلی های متواترِ من در عدم اجرای به موقع “کار های خانگی” بر من آشفته نشوند.

کورس اکابر- درس اول
ورس اکابر- درس دوم 
کورس اکابر- درس سوم
کورس اکابر- درس چهارم
کورس اکابر- درس پنجم
کورس اکابر – درس ششم
کورس اکابر- درس هفتم
کورس اکابر – درس هشتم
کورس اکابر – درس نهم
کورس اکابر- درس دهم
کورس اکابر – درس یازدهم

از هموطنان عزیز صمیمانه معذرت می خواهم که دامنۀ درس دوازدهم دراز شد و طول کشید و باعث اتلاف وقت گرانبهای شان گردید. در قسمت های بعدی تلاش خواهم نمود تا مختصر بنویسم، به یک شرط که “استادِ سخن” بگذارند.

همچنان امیدوارم بتوانیم با این دروس متواتر و پیهم و بلاوقفه و “کار های خانگی” عقب افتاده و تنبلی زادتی و مکتب گریزی ناچاری این شاگرد غبی، لااقل اندک اندک خود را به صوب صنف پنجم ابتدائی، لنگ لنگان بکشانم و هموطنان علاقمند نیز با چشم و سر مشاهده نمایند و شاهد باشند که سایت های “ملی، ادبی، سیاسی و اجتماعی” ما که امید طیف وسیع از هموطنان علاقه مند بدان ها بسته اند، با نشر این گونه نوشته های بی معنی و بی مفهوم که جوانان ما را به بیراهه رهنمون می شود، چه “خدمت” بزرگی انجام میدهند. بگفتۀ مشهور” ما را ز خیر شما امیدی نیست، از روی لطف شر مرسانید.”

    دروس ما ادامه دارند

This image has an empty alt attribute; its file name is Footer-1024x90.png

از بدو تأسیس وبسایت (۲۰۲۱) تا کنون

شمار خوانندگان سایت: 166

برای ارتباط، لطفاً به آدرس های ذیل با ما در تماس شوید

nasharat@ariana-afghanistan.com و یا info@ariana-afghanistan.com
به استناد مادۀ ۲۰میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، تبلیغ برای جنگ و ترغیب و دعوت به نفرت نژادی، مذهبی، زبانی و هرنوع دیگر آن، که منجر به خشونت و زور گردد، از نشرات ممنوعه محسوب گردیده ، اقبال نشر نخواهد یافت.